چیلر صنعتی با کمپرسور سانتریفیوژ: غول‌های کم‌صدا و پربازده صنعت برودت

چیلر صنعتی با کمپرسور سانتریفیوژ

در دنیای سیستم‌های برودتی صنعتی، وقتی ظرفیت سرمایشی مورد نیاز از چند صد تن تبرید فراتر می‌رود، دیگر چیلرهای اسکرال یا حتی اسکرو نمی‌توانند پاسخگوی نیاز پروژه باشند و اینجا دقیقاً نقطه‌ای است که چیلرهای سانتریفیوژ به صحنه وارد می‌شوند و خود را به عنوان کارآمدترین و اقتصادی‌ترین گزینه در بلندمدت معرفی می‌کنند. این دستگاه‌ها که گاهی ظرفیت یک دستگاه‌شان به پنج یا شش هزار تن تبرید می‌رسد، در پروژه‌های عظیمی مثل پتروشیمی‌ها، پالایشگاه‌ها، بیمارستان‌های فوق‌تخصصی، دیتاسنترهای بزرگ و سیستم‌های سرمایش ناحیه‌ای عملاً هیچ رقیب جدی ندارند.

دلیل اصلی برتری چیلرهای سانتریفیوژ را باید در راندمان انرژی بسیار بالای آن‌ها جستجو کرد. در حالی که یک چیلر اسکرو در بهترین حالت ممکن است به ضریب عملکردی حدود ۵/۵ تا ۶ برسد، چیلرهای سانتریفیوژ مدرن به راحتی به COP بالای ۶/۵ و حتی نزدیک ۷ دست پیدا می‌کنند و وقتی مجهز به یاتاقان مغناطیسی و درایو فرکانس متغیر باشند، این عدد در شرایط بار بخشی حتی بهتر هم می‌شود. همین تفاوت کوچک در ضریب عملکرد، وقتی در مقیاس مصرف سالانه یک مجتمع صنعتی بزرگ محاسبه شود، به صرفه‌جویی چندین صد میلیون تومانی در هزینه برق منجر می‌شود و دوره بازگشت سرمایه اولیه بالا را به شدت کوتاه می‌کند.

از طرف دیگر، این چیلرها به خاطر ماهیت دینامیکی کمپرسورشان تقریباً هیچ لرزش و صدایی تولید نمی‌کنند؛ ویژگی‌ای که در بیمارستان‌ها یا برج‌های اداری لوکس اهمیت حیاتی دارد. طول عمر مفید بالای سی سال با نگهداری معمولی، امکان کار مداوم ۲۴ ساعته در طول سال و قابلیت اطمینان بسیار بالا باعث شده تا بسیاری از کارفرمایان بزرگ، حتی با وجود هزینه اولیه قابل توجه، در زمان خرید چیلر به سمت مدل‌های سانتریفیوژ بروند، چون می‌دانند در یک بازه ده‌پانزده ساله، مجموع هزینه مالکیت این دستگاه‌ها به مراتب کمتر از مجموعه‌ای از چیلرهای کوچک‌تر اسکرو یا جذب خواهد بود.

به بیان ساده، چیلر سانتریفیوژ دیگر فقط یک گزینه فنی نیست، بلکه یک تصمیم استراتژیک و اقتصادی برای هر پروژه‌ای است که سرمایش پایدار، کم‌صدا و فوق‌العاده بهینه را در مقیاس بزرگ می‌طلبد.

نحوه کار کمپرسور سانتریفیوژ

کمپرسور سانتریفیوژ برخلاف کمپرسورهای جابجایی مثبت مانند اسکرو یا پیستونی، با روش کاملاً دینامیکی مبرد را فشرده می‌کند و به همین دلیل به آن «کمپرسور دینامیکی» می‌گویند. فرآیند کار به این صورت است که گاز مبرد با فشار پایین و دمای پایین از سمت اواپراتور وارد چشم پروانه (ایمپلر) می‌شود. ایمپلر که با سرعت بسیار بالا (معمولاً بین ۸۰۰۰ تا ۳۰۰۰۰ دور در دقیقه) می‌چرخد، مانند یک پروانه عظیم گاز را به سمت محیط خود پرتاب می‌کند و در این پرتاب، انرژی جنبشی بسیار زیادی به مولکول‌های گاز داده می‌شود؛ یعنی گاز با سرعت بسیار زیاد به سمت بیرون حرکت می‌کند.

وقتی گاز با این سرعت بالا از ایمپلر خارج می‌شود، ناگهان وارد بخشی به نام دیفیوزر می‌شود که سطح مقطع آن به تدریج افزایش پیدا می‌کند. طبق قانون برنولی، با افزایش سطح مقطع، سرعت گاز کم می‌شود و همان انرژی جنبشی به انرژی فشاری تبدیل می‌شود؛ در نتیجه فشار گاز به شکل چشمگیری بالا می‌رود و دمایش نیز افزایش پیدا می‌کند. پس از دیفیوزر، گاز وارد مجموعه‌ای به نام ولوت (Volute) یا حلزونی می‌شود که وظیفه جمع‌آوری گاز فشرده‌شده از تمام محیط دیفیوزر و هدایت یکنواخت آن به سمت خط رانش (Discharge) را بر عهده دارد.

در چیلرهای با ظرفیت متوسط معمولاً یک ایمپلر کافی است، اما در دستگاه‌های بزرگ‌تر برای رسیدن به نسبت فشار بالاتر، از چند مرحله پشت سر هم استفاده می‌شود. گاز پس از خروج از مرحله اول، وارد ایمپلر مرحله دوم می‌شود و همین فرآیند تکرار می‌شود تا فشار نهایی مورد نیاز کندانسور به دست آید. در برخی مدل‌های پیشرفته که حتی به عنوان بهترین چیلر هوا خنک در کلاس خود شناخته می‌شوند، از دو یا سه مرحله با طراحی دقیق آیرودینامیکی استفاده می‌شود تا ضمن حفظ راندمان بالا، از پدیده مخرب سرج نیز در بارهای پایین جلوگیری شود.

به زبان ساده، می‌توان گفت کمپرسور سانتریفیوژ مثل یک توربین معکوس عمل می‌کند: انرژی مکانیکی شفت را اول به سرعت و بعد به فشار تبدیل می‌کند و همین مکانیزم ساده اما هوشمندانه است که راندمان بسیار بالا و صدای بسیار پایین را همزمان برای ما به ارمغان می‌آورد.

چیلر هوا خنک 8V

انواع چیلرهای سانتریفیوژ

چیلرهای سانتریفیوژ را می‌توان از چند منظر مختلف دسته‌بندی کرد که هر کدام تأثیر مستقیمی بر عملکرد، هزینه اولیه، راندمان و زمینهٔ کاربرد دستگاه دارند.

اولین دسته‌بندی بر اساس تعداد مراحل فشرده‌سازی انجام می‌شود. در مدل‌های تک‌مرحله‌ای فقط یک ایمپلر و یک دیفیوزر وجود دارد و نسبت فشار کلی معمولاً تا حدود ۳ تا ۴ به‌دست می‌آید؛ این نوع بیشتر در ظرفیت‌های متوسط تا نسبتاً بالا (حدود ۲۰۰ تا ۸۰۰ تن تبرید) به‌کار می‌رود. اما وقتی ظرفیت از هزار تن بیشتر می‌شود یا اختلاف دمای لیفت بالاتری نیاز است، چیلرهای دو یا حتی سه‌مرحله‌ای وارد میدان می‌شوند که هر مرحله فشار را بیشتر افزایش می‌دهد و در نتیجه امکان رسیدن به سرمایشی تا ۶۰۰۰ تن در یک دستگاه واحد را فراهم می‌کند.

دسته‌بندی دوم بر اساس روش دفع حرارت کندانسور است. تقریباً تمام چیلرهای سانتریفیوژ موجود در بازار به صورت آب‌خنک طراحی شده‌اند، چون در این ظرفیت‌های عظیم، استفاده از برج خنک‌کننده و آب در مدار کندانسور راندمان را به شکل چشمگیری بالا می‌برد. چیلرهای سانتریفیوژ هوا‌خنک بسیار نادر هستند و تنها در شرایط خاص و پروژه‌هایی که دسترسی به آب محدود است ساخته می‌شوند؛ به همین دلیل در عمل وقتی صحبت از چیلر مرکزی چیست، می‌شود، ذهن همه به سمت مدل‌های آب‌خنک سانتریفیوژ می‌رود که قلب سیستم‌های سرمایش ناحیه‌ای و تأسیسات بزرگ محسوب می‌شوند.

سومین و شاید مهم‌ترین دسته‌بندی امروزی، نوع یاتاقان کمپرسور است. در مدل‌های قدیمی‌تر و هنوز پرفروش، از یاتاقان‌های روغنی استفاده می‌شود که نیاز به سیستم روغن‌کاری پیچیده، پمپ روغن، گرم‌کن و خنک‌کن روغن دارند. در مقابل، نسل جدید که با نام Oil-Free شناخته می‌شود، از یاتاقان مغناطیسی بهره می‌برد؛ شفت کمپرسور در میدان مغناطیسی معلق می‌ماند و هیچ تماس مکانیکی وجود ندارد. این فناوری نه تنها اصطکاک را به صفر می‌رساند و راندمان را تا ۱۰ درصد افزایش می‌دهد، بلکه هزینه نگهداری را به شدت کاهش می‌دهد و امکان کار در بارهای بسیار پایین بدون خطر سرج را فراهم می‌کند. امروزه برندهایی مانند York، Trane، Carrier و Daikin مدل‌های مغناطیسی را به عنوان پرچم‌دار مجموعه خود معرفی کرده‌اند.

در نهایت باید گفت که برخلاف تفاوت چیلر اسکرال و اسکرو که بیشتر در ظرفیت‌های کوچک و متوسط معنا دارد، وقتی پروژه به محدودهٔ چیلرهای مرکزی و چند صد یا چند هزار تن تبرید می‌رسد، بحث فقط بین انواع مختلف چیلر سانتریفیوژ است و انتخاب بین تک یا چندمرحله‌ای، آب‌خنک یا هوا‌خنک و یاتاقان روغنی یا مغناطیسی، تعیین‌کنندهٔ موفقیت فنی و اقتصادی کل پروژه خواهد بود.

مزایا و معایب کلیدی چیلرهای سانتریفیوژ

چیلرهای سانتریفیوژ وقتی درست انتخاب و در پروژهٔ مناسب به کار گرفته شوند، از نظر فنی و اقتصادی یکی از درخشان‌ترین گزینه‌های موجود در صنعت برودت به شمار می‌روند. بزرگ‌ترین نقطهٔ قوت آن‌ها بدون تردید بالاترین ضریب عملکرد انرژی در میان تمام انواع چیلرهاست؛ به‌ویژه مدل‌های مجهز به یاتاقان مغناطیسی که در بار کامل به COP نزدیک به ۷ و در شرایط بار بخشی همچنان عددی بالای ۶/۵ حفظ می‌کنند. این اعداد در عمل به معنای کمترین مصرف برق به ازای هر تن تبرید تولیدشده است و در پروژه‌های بزرگ، تفاوت چند دهم در COP می‌تواند سالانه ده‌ها میلیارد تومان صرفه‌جویی به همراه داشته باشد.

از نظر مکانیکی نیز این چیلرها فوق‌العاده آرام و بی‌لرزش هستند؛ به طوری که می‌توان کنار دستگاه ایستاد و صدای موتور آن را به سختی شنید. این ویژگی در کنار ظرفیت عظیم یک دستگاه واحد که به راحتی تا پنج یا شش هزار تن تبرید می‌رسد، باعث شده عملاً نیازی به نصب چندین چیلر موازی نباشد و فضای موتورخانه به شکل چشمگیری کاهش یابد. طول عمر مفید این تجهیزات نیز با نگهداری منظم و معمولی به راحتی به سی یا حتی چهل سال می‌رسد؛ عددی که در کمتر دستگاه برودتی دیگری دیده می‌شود و هزینه مالکیت کل سیستم را در بلندمدت به شدت پایین می‌آورد.

اما این مزایای درخشان سایه‌ای از محدودیت‌ها نیز به همراه دارند. اولین و شاید مهم‌ترین مانع، هزینه اولیه بسیار بالای خرید و نصب است؛ به طوری که گاهی قیمت یک چیلر سانتریفیوژ چند برابر مجموع چند دستگاه چیلر اسکرو با همان ظرفیت مجموع می‌شود. دومین چالش جدی پدیدهٔ سرج است؛ حالتی که در بارهای پایین، جریان گاز در کمپرسور معکوس می‌شود و می‌تواند در کسری از ثانیه به ایمپلر و پره‌ها آسیب جبران‌ناپذیری بزند. به همین دلیل کنترل دقیق، استفاده از ولوهای هدایت جریان، Hot Gas Bypass یا درایو فرکانس متغیر در این چیلرها حیاتی است و کوچک‌ترین خطا در تنظیمات می‌تواند فاجعه به بار آورد.

در نهایت، راه‌اندازی، تنظیم و تعمیرات این غول‌های صنعتی نیاز به دانش و تجربهٔ بسیار تخصصی دارد؛ به گونه‌ای که در بسیاری از شهرها یافتن تیمی که واقعاً توانایی اورهال یا رفع عیب عمیق یک چیلر سانتریفیوژ را داشته باشد، خود یک چالش بزرگ است. با همهٔ این اوصاف، وقتی پروژه‌ای واقعاً به ظرفیت بالا، راندمان عالی و کارکرد طولانی‌مدت بدون توقف نیاز داشته باشد، مزایای چیلر سانتریفیوژ آن‌قدر سنگین‌تر از معایبش می‌شود که انتخاب دیگری باقی نمی‌ماند.

مقایسه راندمان انرژی با سایر تکنولوژی‌ها

وقتی حرف از راندمان انرژی می‌شود، چیلرهای سانتریفیوژ در یک کلاس کاملاً جدا از بقیه تکنولوژی‌ها قرار می‌گیرند و فاصله‌شان با سایرین به‌ویژه در بارهای بخشی بسیار مشهود است. در شرایط بار کامل، یک چیلر سانتریفیوژ مدرن آب‌خنک معمولاً COP بین ۶/۲ تا ۷/۱ به دست می‌دهد، در حالی که بهترین چیلرهای اسکرو در همان شرایط نهایتا به ۵/۸ تا ۶/۲ می‌رسند و چیلرهای اسکرال حتی پایین‌تر از این مقدار می‌مانند. اما آنچه چیلر سانتریفیوژ را واقعاً بی‌رقیب می‌کند، رفتار فوق‌العاده‌اش در منحنی بار بخشی است.

در بیشتر پروژه‌های واقعی، چیلر بیش از ۹۰ درصد عمر خود را در بارهای ۴۰ تا ۷۵ درصد کار می‌کند. اینجا شاخص IPLV (یا در استاندارد جدیدتر NPLV) وارد بازی می‌شود و داستان کاملاً تغییر می‌کند. چیلرهای سانتریفیوژ به‌ویژه مدل‌های مجهز به یاتاقان مغناطیسی و درایو فرکانس متغیر، در بارهای پایین افت راندمان بسیار کمی دارند و منحنی عملکردشان تقریباً مسطح باقی می‌ماند؛ در نتیجه عددی بین ۶/۵ تا ۷/۵ و حتی بالاتر برای NPLV ثبت می‌کنند. در مقابل، چیلرهای اسکرو در بارهای زیر ۵۰ درصد به سرعت افت می‌کنند و IPLVشان معمولاً بین ۵/۲ تا ۶ می‌ماند. چیلرهای جذب نیز که زمانی رقیب جدی بودند، امروز به سختی به NPLV بالای ۵/۵ می‌رسند.

این تفاوت در عمل به معنای ۲۰ تا ۴۰ درصد مصرف برق کمتر در طول سال نسبت به چیلرهای اسکرو و حتی بیشتر نسبت به سیستم‌های جذب است؛ صرفه‌جویی‌ای که در یک مجتمع پتروشیمی یا برج بزرگ به راحتی می‌تواند سالی چند صد میلیارد تومان ارزش داشته باشد.

در بازار جهانی، برندهایی که سال‌هاست استاندارد راندمان و قابلیت اطمینان چیلر سانتریفیوژ را تعیین می‌کنند عبارتند از:
York (سری YK و YVAA با یاتاقان مغناطیسی)، Carrier (سری ۱۹XR، ۱۹XV و جدیداً AquaEdge ۱۹DV با مبرد کم-GWP)، Trane (سری CenTraVac که قدیمی‌ترین و شاید قابل‌اعتمادترین چیلر سانتریفیوژ جهان است و هنوز رکورددار کمترین مصرف انرژی در بسیاری از پروژه‌هاست)، Daikin (که پس از خرید McQuay، سری Magnitude مغناطیسی را به بازار عرضه کرد)، Hitachi با سری GSG، LG با مدل‌های Oil-Free و در سال‌های اخیر Smardt که با رویکرد کاملاً مغناطیسی و بدون روغن توانسته در برخی پروژه‌ها حتی از غول‌های سنتی جلو بزند.

در ایران نیز تقریباً تمام پروژه‌های بزرگ دولتی و خصوصی که به دنبال بهترین راندمان ممکن هستند، در نهایت یکی از همین نام‌ها را انتخاب می‌کنند؛ چون تجربه چندین دهه نشان داده وقتی پای مصرف انرژی و پایداری بلندمدت در میان باشد، چیلر سانتریفیوژ این برندها هنوز هیچ جایگزین واقعی ندارد.

چیلر صنعتی با بازیافت حرارت

تکنولوژی‌های جدید و آینده چیلرهای سانتریفیوژ

صنعت چیلر سانتریفیوژ در یک دههٔ اخیر یکی از سریع‌ترین سرعت‌های تحول را در کل حوزهٔ تأسیسات تجربه کرده و تقریباً هر سال شاهد جهش‌های مهمی در راندمان، پایداری محیط‌زیست و کاهش هزینهٔ نگهداری هستیم.

مهم‌ترین انقلاب بدون شک ظهور گستردهٔ کمپرسورهای کاملاً بدون روغن یا Oil-Free است. با استفاده از یاتاقان مغناطیسی فعال، شفت کمپرسور در میدان مغناطیسی معلق می‌ماند و دیگر هیچ تماس مکانیکی و هیچ قطره روغنی در مسیر مبرد وجود ندارد. این فناوری که ابتدا توسط Turbocor در چیلرهای کوچک‌تر معرفی شد، حالا به طور کامل به دنیای سانتریفیوژهای بزرگ راه پیدا کرده و برندهایی مثل Carrier (سری 19DV)، Trane (سری Stealth)، York (سری YVAA) و Daikin (سری Magnitude) آن را به صورت استاندارد عرضه می‌کنند. نتیجهٔ مستقیم این تغییر، افزایش راندمان تا ۱۰ درصد، حذف کامل سیستم روغن‌کاری پیچیده، کاهش چشمگیر هزینهٔ نگهداری سالیانه و امکان کار پایدار در بارهای بسیار پایین بدون خطر سرج است.

جهت‌گیری دوم، حرکت سریع به سمت مبردهای دوست‌دار محیط‌زیست و کم GWP است. مبرد قدیمی R-134a که سال‌ها استاندارد بود، به تدریج جای خود را به گزینه‌های جدیدتر می‌دهد: R-1233zd با GWP نزدیک به ۱، R-514A (ترکیبی از R-1336mzz و یک ماده ضدآتش) و R-513A به عنوان جایگزین‌های مستقیم R-134a، اکنون در اکثر مدل‌های جدید به کار می‌روند. این مبردها نه تنها اثر گلخانه‌ای بسیار ناچیزی دارند، بلکه به دلیل خواص ترمودینامیکی بهتر، در بسیاری موارد COP بالاتری هم ارائه می‌دهند و از سال ۲۰۲۵ به بعد عملاً تنها گزینهٔ مجاز در اروپا و بسیاری از کشورهای دیگر خواهند بود.

سومین تحول بزرگ، استفادهٔ گسترده از درایو فرکانس متغیر یا VFD روی کمپرسورهای سانتریفیوژ است. سال‌ها تصور می‌شد که کمپرسور سانتریفیوژ به دلیل سرعت بالا و حساسیت به سرج، نمی‌تواند با اینورتر کار کند، اما امروز تقریباً تمام مدل‌های پیشرفته با VFD یا حتی به صورت پیش‌فرض مجهز به آن عرضه می‌شوند. اینورتر نه تنها امکان تنظیم دقیق سرعت ایمپلر و تطبیق لحظه‌ای با بار را فراهم می‌کند، بلکه با ترکیب شدن با یاتاقان مغناطیسی، منحنی راندمان را در بارهای ۲۰ تا ۱۰۰ درصد تقریباً صاف نگه می‌دارد و NPLVهایی بالای ۷/۵ و حتی نزدیک به ۸ را ممکن ساخته است؛ عددی که تا چند سال پیش غیرقابل تصور بود.

در مجموع، چیلر سانتریفیوژ نسل جدید دیگر فقط یک دستگاه سرمایشی نیست؛ ترکیبی از بدون روغن، مبرد سبز، کنترل هوشمند و اینورتر است که مصرف انرژی را به حداقل رسانده، اثرات زیست‌محیطی را تقریباً به صفر نزدیک کرده و در عین حال هزینهٔ نگهداری را به سطحی رسانده که حتی پروژه‌های خصوصی متوسط هم به فکر استفاده از آن می‌افتند. پیش‌بینی می‌شود تا پایان دههٔ جاری، چیلر سانتریفیوژ Oil-Free با مبرد کم GWP و VFD به استاندارد طلایی تمام پروژه‌های بزرگ و متوسط در سراسر جهان تبدیل شود و فاصلهٔ راندمان آن با سایر تکنولوژی‌ها بیش از پیش افزایش یابد.

نکات طراحی و انتخاب چیلر سانتریفیوژ

طراحی و انتخاب چیلر سانتریفیوژ یکی از حساس‌ترین مراحل تأسیسات مکانیکی در پروژه‌های بزرگ است، چون کوچک‌ترین اشتباه می‌تواند سال‌ها هزینه عملیاتی بالا یا حتی خرابی‌های سنگین به دنبال داشته باشد.

اولین و مهم‌ترین نکته‌ای که باید از روز اول در ذهن مهندس مشاور باشد، حداقل بار کاری پایدار دستگاه است. چیلر سانتریفیوژ برخلاف اسکرو و اسکرال، در بارهای خیلی پایین به پدیده سرج بسیار حساس است؛ معمولاً حداقل بار پایدار بدون تجهیزات کنترلی اضافی برای مدل‌های معمولی حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد ظرفیت اسمی است و اگر بار واقعی پروژه در فصل‌های سرد یا شب‌ها به زیر ۱۵–۲۰ درصد برسد، کمپرسور شروع به نوسان شدید می‌کند و در کسری از ثانیه می‌تواند به پره‌های ایمپلر آسیب دائمی بزند. به همین دلیل در پروژه‌هایی که تغییرات بار فصلی زیاد است، یا باید از Hot Gas Bypass استفاده کرد یا حتماً چیلر را با VFD و پره‌های ورودی متغیر (Inlet Guide Vanes + VFD) انتخاب نمود. مدل‌های مجهز به یاتاقان مغناطیسی معمولاً تا ۱۰ درصد بار هم بدون مشکل کار می‌کنند و این مزیت بزرگی در انتخاب آن‌هاست.

دومین نکته حیاتی، طراحی دقیق سمت کندانسور و برج خنک‌کننده است. چیلر سانتریفیوژ برای رسیدن به راندمان اعلام‌شده توسط سازنده، به دمای آب ورودی کندانسور بسیار پایین‌تری نسبت به چیلرهای اسکرو نیاز دارد؛ معمولاً بین ۲۹ تا ۳۲ درجه سانتی‌گراد در شرایط طراحی. اگر برج خنک‌کننده به درستی سایز نشود یا دبی آب کندانسور کمتر از مقدار توصیه‌شده باشد، دمای آب ورودی بالا می‌رود، فشار کندانسینگ افزایش می‌یابد و در نتیجه مصرف برق به شکل چشمگیری زیاد می‌شود؛ گاهی تا ۲–۳ درصد به ازای هر درجه افزایش دما. همچنین دبی آب پیشنهادی سازنده (معمولاً ۳ تا ۳/۶ GPM به ازای هر تن تبرید) باید دقیق رعایت شود؛ کاهش دبی حتی اگر دما را پایین نگه دارد، به دلیل کاهش ضریب انتقال حرارت در کندانسور، باز هم راندمان را پایین می‌آورد.

سومین نکته، توجه به لیفت کلی سیستم است. لیفت بالا (اختلاف زیاد بین دمای آب سرد خروجی و دمای آب کندانسور ورودی) فشار کمپرسور را به شدت بالا می‌برد و اگر تعداد مراحل کمپرسور یا طراحی آیرودینامیکی مناسب نباشد، دستگاه یا نمی‌تواند به ظرفیت اسمی برسد یا مصرف برقش غیراقتصادی می‌شود. در چنین مواردی بهتر است از اول سراغ مدل‌های دو یا سه‌مرحله‌ای یا کمپرسورهای با نسبت فشار بالاتر رفت.

در نهایت، انتخاب چیلر سانتریفیوژ موفق زمانی اتفاق می‌افتد که مهندس طراح منحنی بار واقعی پروژه را به دقت تحلیل کرده باشد، حداقل و حداکثر بار سالیانه را بداند، برج خنک‌کننده را با حاشیه ایمنی کافی و با توجه به شرایط آب و هوایی گرم‌ترین و مرطوب‌ترین روز سال انتخاب کند و در نهایت دستگاهی را برگزیند که مجهز به ابزارهای ضدسرج مدرن (ترجیحاً VFD همراه با IGV یا یاتاقان مغناطیسی) باشد. رعایت این نکات ظاهراً ساده، تفاوت بین یک سیستم سرمایشی عالی با کمترین هزینه عملیاتی و یک سیستم پرخرج و پرمشکل را رقم می‌زند.

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها